غروب
تقدیم به پدر و مادر عزیزم و تقدیم به تمام پدران و مادارن عزیز دل آدمـــا تا عشق تو آمد در قلبم مرا در آغوش بگیر " آرزوی عشق " آن کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد رهگذری بود که روی برگ های پاییزی راه میرفت واین صدای: خش خش برگ ها.............................. همان آوازی بود که من گمان میکردم میگوید: دوستت دارم.....................................
شــیشــه نیـســت کــه روی آن ” هــــــا ” کنـیــم
بـعـــد بـا انـگـــشـت قــــلب بـکشیـم و
وایــسیــم آب شـــدنـش رو تماشــــا کنــیـم و کیـــــف کنـیـم !!!
رو شیــشـه ی نـــازک دل آدمـــا اگـــه قـلبـــــــــی کــشـیـدی
بـایــد مــــــــردونــه پـــــــاش وایســــتـی …
تو رفتی ،
تا آمدم بگویم نرو ،
رفته بودی ،
تا خواستم فراموشت کنم
خودم را فراموش کردم
آغوش تو بوی عشق می دهد
بوی خوش دوستت دارم
و من چون پیچکی ظریف تنها مانده درباد
میپیچم باتمام وجودم
بر اندامت
مرا در آغوش بگیر
آغوش تو امنیت است
بی من نباشی
بی تو نباشم
بی هم نباشیم
عشق تملک معشوق است و دوست داشتن تشنگي محو شدن در دوست.
عشق لذت جستن است و دوست داشتن پناه جستن.
آتش دوست داشتن است که داغ نيست...سرد نيست.. حرارت ندارد ..چرا که نيازمندي ندارد.
Power By:
LoxBlog.Com |